معنی فارسی under the heel of
B2عبارت «زیر فشار» به وضعیتی اشاره دارد که فردی تحت سلطه یا کنترل کسی است.
Being dominated or controlled by someone powerful.
- OTHER
example
معنی(example):
او احساس کرد که زیر پای یک رهبر قدرتمند است.
مثال:
He felt under the heel of a powerful leader.
معنی(example):
زیر فشار دیکتاتور بودن، چالشبرانگیز بود.
مثال:
Being under the heel of the dictator was challenging.
معنی فارسی کلمه under the heel of
:
عبارت «زیر فشار» به وضعیتی اشاره دارد که فردی تحت سلطه یا کنترل کسی است.