معنی فارسی under the skin

B1

زیر پوست، به معنای درونی یا پنهان، اشاره به احساسات، افکار یا واقعیات نهفته دارد.

Referring to something deeply ingrained or emotionally felt.

example
معنی(example):

حقیقت در زیر پوست داستان نهفته است.

مثال:

The truth lies under the skin of the story.

معنی(example):

او درد را زیر پوستش احساس کرد.

مثال:

He felt the pain under his skin.

معنی فارسی کلمه under the skin

: معنی under the skin به فارسی

زیر پوست، به معنای درونی یا پنهان، اشاره به احساسات، افکار یا واقعیات نهفته دارد.