معنی فارسی under-floor
B2به معنای موقعیت یا ساختاری که زیر سطح کف ساختمان قرار دارد.
Referring to something that is placed or situated beneath the floor.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ما سیستم گرمایش زیر کف را نصب کردیم تا خانه گرم بماند.
مثال:
We installed heating under-floor to keep the house warm.
معنی(example):
لولهکشیها زیر کف قرار دارد که ظاهری تمیز ایجاد میکند.
مثال:
The plumbing runs under-floor, allowing for a clean look.
معنی فارسی کلمه under-floor
:
به معنای موقعیت یا ساختاری که زیر سطح کف ساختمان قرار دارد.