معنی فارسی under-ones-breath-2
B1زیر لب، به معنای صحبت کردن بهطور خاص و بیسر و صدا و بهگونهای که دیگران نشنوند؛ معمولاً برای بیان نارضایتی یا راز.
To speak quietly so that others cannot hear, often used to express discontent or a secret.
- IDIOM
example
معنی(example):
او زیر لب صحبت کرد تا هیچکس صدایش را نشنود.
مثال:
She spoke under her breath so that no one could hear her.
معنی(example):
او چیزی زیر لب زمزمه کرد وقتی که موافق نبود.
مثال:
He muttered something under his breath when he didn't agree.
معنی فارسی کلمه under-ones-breath-2
:
زیر لب، به معنای صحبت کردن بهطور خاص و بیسر و صدا و بهگونهای که دیگران نشنوند؛ معمولاً برای بیان نارضایتی یا راز.