معنی فارسی under-paid

B1

احساس عدم دریافت کفایت مالی نسبت به کار انجام شده.

Feeling that one has been compensated too little for the amount or quality of work done.

example
معنی(example):

بسیاری از کارگران بهداشت و درمان احساس می‌کنند که بابت خدماتشان کمتر از حد انتظار حقوق می‌گیرند.

مثال:

Many healthcare workers feel under-paid for their contributions.

معنی(example):

او متوجه شد که نسبت به همکارانش کمتر حقوق می‌گیرد.

مثال:

She realized she was under-paid compared to her colleagues.

معنی فارسی کلمه under-paid

: معنی under-paid به فارسی

احساس عدم دریافت کفایت مالی نسبت به کار انجام شده.