معنی فارسی under-staffed

B2

وضعیتی که در آن تعداد کارکنان کمتر از نیازها یا نیازهای موجود است.

Having fewer staff available than is necessary to function effectively.

example
معنی(example):

تیم کم‌کارمند بود و این باعث سخت شدن رعایت مهلت‌ها شد.

مثال:

The team was under-staffed, making it difficult to meet deadlines.

معنی(example):

بخش‌های کم‌کارمند معمولاً در مدیریت حجم کاری خود با مشکل مواجه هستند.

مثال:

Under-staffed departments often struggle to handle their workload.

معنی فارسی کلمه under-staffed

: معنی under-staffed به فارسی

وضعیتی که در آن تعداد کارکنان کمتر از نیازها یا نیازهای موجود است.