معنی فارسی undercapitalized

B2

به معنای داشتن سرمایه ناکافی برای اداره یک کسب و کار یا پروژه.

Having insufficient capital or financial resources for operation.

adjective
معنی(adjective):

Lacking sufficient capital

example
معنی(example):

استارتاپ به اندازه کافی سرمایه‌گذاری نشده بود و در رشد مشکل داشت.

مثال:

The start-up was undercapitalized and struggled to grow.

معنی(example):

بسیاری از شرکت‌های کم سرمایه در بازارهای رقابتی نمی‌توانند بقا پیدا کنند.

مثال:

Many undercapitalized firms fail to survive in competitive markets.

معنی فارسی کلمه undercapitalized

: معنی undercapitalized به فارسی

به معنای داشتن سرمایه ناکافی برای اداره یک کسب و کار یا پروژه.