معنی فارسی undercool
B1به اندازه کافی سرد نکردن چیزها به طوری که شکل یا بافت مطلوب را نداشته باشد.
To cool something insufficiently, affecting its final quality.
- verb
verb
معنی(verb):
To cool insufficiently
معنی(verb):
To supercool
example
معنی(example):
اگر مخلوط را به اندازه کافی سرد نکنید، درست سفت نخواهد شد.
مثال:
If you undercool the mixture, it won't set properly.
معنی(example):
برای رسیدن به بافت مناسب، خمیر کیک را کمسرد نکنید.
مثال:
To achieve the right texture, don’t undercool the cake batter.
معنی فارسی کلمه undercool
:
به اندازه کافی سرد نکردن چیزها به طوری که شکل یا بافت مطلوب را نداشته باشد.