معنی فارسی underexposed
B1کمتر از حد لازم به نمایش گذاشته شده، به ویژه در زمینه رسانه یا هنر.
Referring to something that has not been sufficiently presented or publicized.
- verb
verb
معنی(verb):
To take a photograph using too small an exposure
معنی(verb):
To provide with insufficient publicity
example
معنی(example):
کار هنرمند کمتر از حد لازم معرفی شد و توجهی که شایسته آن بود را دریافت نکرد.
مثال:
The artist's work was underexposed and didn't receive the attention it deserved.
معنی(example):
برخی مسائل در جامعه در رسانه‌ها کمتر از حد لازم به تصویر کشیده می‌شوند.
مثال:
Certain issues in society remain underexposed in the media.
معنی فارسی کلمه underexposed
:
کمتر از حد لازم به نمایش گذاشته شده، به ویژه در زمینه رسانه یا هنر.
