معنی فارسی underpaying
B1پرداخت نکردن مبلغ کافی و عادلانه به کارمندان یا کارگران.
Paying someone less than what is fair or appropriate for their work.
- verb
verb
معنی(verb):
To pay (someone) less than the value of their work; to pay (someone) insufficiently.
معنی(verb):
To pay less than is due for (something).
مثال:
The underpaid letter was returned to the sender.
example
معنی(example):
این شرکت به خاطر پرداخت کم به کارمندانش مورد انتقاد قرار گرفت.
مثال:
The company was criticized for underpaying its employees.
معنی(example):
بسیاری از کارگران احساس می‌کنند که بابت کار سختی که انجام می‌دهند کمتر از حد انتظار حقوق می‌گیرند.
مثال:
Many workers feel they are underpaying for the hard work they do.
معنی فارسی کلمه underpaying
:
پرداخت نکردن مبلغ کافی و عادلانه به کارمندان یا کارگران.
