معنی فارسی underplanted
B2کمکاشته، به وضعیت گیاهان یا درختان در یک منطقه اشاره دارد که تعداد آنها کمتر از میزان مورد انتظار است.
Having fewer plants than optimal for a given area.
- verb
verb
معنی(verb):
To plant underneath.
معنی(verb):
To plant too little of.
example
معنی(example):
باغ در این فصل به نظر میرسد کمکاشته شده است.
مثال:
The garden feels underplanted this season.
معنی(example):
آنها فکر میکردند پارک سال گذشته کمکاشته شده بود.
مثال:
They thought the park was underplanted last year.
معنی فارسی کلمه underplanted
:
کمکاشته، به وضعیت گیاهان یا درختان در یک منطقه اشاره دارد که تعداد آنها کمتر از میزان مورد انتظار است.