معنی فارسی underrehearsed

B2

به کمتر از حد کافی تمرین شدن اشاره می‌کند، به طوری که نتیجه نهایی ممکن است ناپسند یا ناقص باشد.

Not adequately rehearsed; resulting in a lack of polish or proficiency.

adjective
معنی(adjective):

Insufficiently rehearsed

example
معنی(example):

نمایش به خوبی تمرین نشده بود و باعث بروز اشتباهات زیادی در طول اجرا شد.

مثال:

The play was underrehearsed, leading to a lot of mistakes during the performance.

معنی(example):

احساس کردیم ارائه به خوبی تمرین نشده است، بنابراین دفعه بعد بیشتر تمرین کردیم.

مثال:

We felt the presentation was underrehearsed, so we practiced more the next time.

معنی فارسی کلمه underrehearsed

: معنی underrehearsed به فارسی

به کمتر از حد کافی تمرین شدن اشاره می‌کند، به طوری که نتیجه نهایی ممکن است ناپسند یا ناقص باشد.