معنی فارسی undershoots
B1کمتر از چیزی که برآورده شده یا پیش‌بینی شده است.
To fall short of or be less than what was estimated or expected.
- verb
verb
معنی(verb):
To shoot not far enough or not well enough.
معنی(verb):
To not go far enough when trying to reach a goal.
معنی(verb):
(by extension) To underestimate.
example
معنی(example):
این پروژه از بودجه اولیه خود کمتر است.
مثال:
The project undershoots its initial budget.
معنی(example):
اگر برآورد از حد انتظار کمتر باشد، می‌توانیم پول صرفه‌جویی کنیم.
مثال:
If the estimate undershoots, we can save money.
معنی فارسی کلمه undershoots
:
کمتر از چیزی که برآورده شده یا پیش‌بینی شده است.
