معنی فارسی understandable
B1قابل درک، به معنای اینکه چیزی به راحتی قابل فهم و پذیرش است.
Able to be understood; clear.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Capable of being understood; comprehensible.
معنی(adjective):
Capable of being accepted or excused under the circumstances.
example
معنی(example):
توضیحات او ساده و قابل درک بود.
مثال:
His explanation was simple and understandable.
معنی(example):
قابل درک است که از این خبر ناراحت هستی.
مثال:
It’s understandable that you feel upset about the news.
معنی فارسی کلمه understandable
:
قابل درک، به معنای اینکه چیزی به راحتی قابل فهم و پذیرش است.
