معنی فارسی understocked
B1وضعیتی که در آن موجودی کالا در یک فروشگاه یا انبار کمتر از حد نیاز باشد.
Insufficiently supplied or provided with stock.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To stock with an insufficient amount.
مثال:
If you understock the shop, you'll run out of goods while there are still customers wanting to buy them.
adjective
معنی(adjective):
Insufficiently stocked
example
معنی(example):
فروشگاه در لباس‌های زمستانی کمبود موجودی دارد.
مثال:
The store is understocked on winter clothes.
معنی(example):
به‌دلیل تقاضای بالا، در حال حاضر در تأمین کالاها کمبود داریم.
مثال:
Due to high demand, we are currently understocked on supplies.
معنی فارسی کلمه understocked
:
وضعیتی که در آن موجودی کالا در یک فروشگاه یا انبار کمتر از حد نیاز باشد.
