معنی فارسی underused
B1به وضعیتی اشاره دارد که چیزی کمتر از آنچه که می‌تواند استفاده شده است.
Describing something that is not utilized to its full potential.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To use (something) less than expected
adjective
معنی(adjective):
Used less than normal or desirable.
example
معنی(example):
این ویژگی اغلب توسط کاربران کمتر استفاده می‌شود.
مثال:
This feature is often underused by users.
معنی(example):
پارک کمتر استفاده شده می‌تواند از بازدیدکنندگان بیشتر بهره‌مند شود.
مثال:
The underused park could benefit from more visitors.
معنی فارسی کلمه underused
:
به وضعیتی اشاره دارد که چیزی کمتر از آنچه که می‌تواند استفاده شده است.
