معنی فارسی undesignated
B1نامشخص، بدون تعیین پیش‌شرط یا محل خاص
Not assigned or specified; lacking a designated status or place.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not designated.
example
معنی(example):
جای پارک‌ها نامشخص است، بنابراین می‌توانید هر یک از آنها را انتخاب کنید.
مثال:
The parking spots are undesignated, so you can choose any of them.
معنی(example):
در پروژه، برخی از وظایف تا زمانی که کسی آنها را بر عهده نگیرد، نامشخص باقی می‌مانند.
مثال:
In the project, some tasks remain undesignated until someone takes them.
معنی فارسی کلمه undesignated
:
نامشخص، بدون تعیین پیش‌شرط یا محل خاص
