معنی فارسی undetailed
B1بدون جزئیات؛ چیزی که جزئیات کافی ندارد و درک کردن آن میتواند دشوار باشد.
Lacking specific details; something that is not elaborated upon.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not detailed.
example
معنی(example):
برنامه بدون جزئیات بود و بسیاری از سوالات بیپاسخ ماندند.
مثال:
The plan was undetailed and left many questions unanswered.
معنی(example):
توضیح او بدون جزئیات بود و فهم آن دشوار بود.
مثال:
His explanation was undetailed, making it hard to understand.
معنی فارسی کلمه undetailed
:
بدون جزئیات؛ چیزی که جزئیات کافی ندارد و درک کردن آن میتواند دشوار باشد.