معنی فارسی undimmed

B1

کم‌نور نشده، به حالتی گفته می‌شود که درخشش یا شدت یک چیز کاهش نیافته باشد.

Not diminished in brightness or intensity.

adjective
معنی(adjective):

Not dimmed.

example
معنی(example):

چراغ‌ها حتی در زمان قطع برق، کم نور نشدند.

مثال:

The lights were undimmed even during the power outage.

معنی(example):

شوق او به هنر پس از این همه سال کم نور نشده بود.

مثال:

His passion for art remained undimmed after all these years.

معنی فارسی کلمه undimmed

: معنی undimmed به فارسی

کم‌نور نشده، به حالتی گفته می‌شود که درخشش یا شدت یک چیز کاهش نیافته باشد.