معنی فارسی undirected

B1

غیرمتمرکز، به معنای نبود هدف یا برنامه‌ریزی مشخص است، و می‌تواند به ناکامی‌های مختلفی منجر شود.

Not guided or controlled; lacking a specific direction.

adjective
معنی(adjective):

Not directed

example
معنی(example):

تلاش‌های دانش‌آموز غیرمتمرکز بود و فاقد هدف بود.

مثال:

The student's efforts were undirected and lacked focus.

معنی(example):

یک رویکرد غیرمتمرکز می‌تواند به سردرگمی و اتلاف وقت منجر شود.

مثال:

An undirected approach can lead to confusion and wasted time.

معنی فارسی کلمه undirected

: معنی undirected به فارسی

غیرمتمرکز، به معنای نبود هدف یا برنامه‌ریزی مشخص است، و می‌تواند به ناکامی‌های مختلفی منجر شود.