معنی فارسی unenvied

B1

غیرقابل حسادت، به وضعیتی اطلاق می‌شود که دیگران آرزوی آن را ندارند.

Not envied or desired; usually refers to a position or situation.

adjective
معنی(adjective):

Not envied.

example
معنی(example):

نقش غیرقابل حسادت او به عنوان یک مدیر میانی او را تحت فشار قرار داد.

مثال:

His unenvied role as a middle manager kept him under pressure.

معنی(example):

او جایگاه غیرقابل حسادت و با کمبود شناخت داشت.

مثال:

She held an unenvied position with little recognition.

معنی فارسی کلمه unenvied

: معنی unenvied به فارسی

غیرقابل حسادت، به وضعیتی اطلاق می‌شود که دیگران آرزوی آن را ندارند.