معنی فارسی uneventful

B2

بی‌حادثه به معنای نداشتن یا کم داشتن حوادث و وقایع غیرمنتظره.

Without significant events or incidents; ordinary.

adjective
معنی(adjective):

Monotonous; lacking significant or noteworthy events

example
معنی(example):

سفر بسیار بی‌حادثه بود و هیچ واقعه مهمی نداشت.

مثال:

The trip was quite uneventful, with no major incidents.

معنی(example):

روز او بی‌حادثه بود و فقط با کارهای روزمره پر شده بود.

مثال:

Her day was uneventful, just filled with routine tasks.

معنی فارسی کلمه uneventful

: معنی uneventful به فارسی

بی‌حادثه به معنای نداشتن یا کم داشتن حوادث و وقایع غیرمنتظره.