معنی فارسی unfashioned

B1

بی‌مد روز، چیزی که هنوز به سبک یا طرح خاصی درنیامده است.

Not designed or styled; lacking in fashion.

adjective
معنی(adjective):

Not fashioned; unmade, unformed.

example
معنی(example):

مبلمان بی‌مد روز به اتاق حس روستایی داد.

مثال:

The unfashioned furniture gave the room a rustic feel.

معنی(example):

آنها هنر بی‌مد روز را به خاطر زیبایی خام آن می‌پسندند.

مثال:

They appreciate unfashioned art for its raw beauty.

معنی فارسی کلمه unfashioned

: معنی unfashioned به فارسی

بی‌مد روز، چیزی که هنوز به سبک یا طرح خاصی درنیامده است.