معنی فارسی unfavourably

B1

به شکل نامساعد، به معنای برخوردی که نتیجه منفی به همراه دارد.

In a manner that is not favorable; disadvantageously.

adverb
معنی(adverb):

In an unfavourable manner.

example
معنی(example):

این وضعیت از دید کمیته نامساعد ارزیابی شد.

مثال:

The situation was viewed unfavourably by the committee.

معنی(example):

او در مقایسه با سایر نامزدها به نحو نامساعدی مورد برخورد قرار گرفت.

مثال:

He was treated unfavourably compared to other candidates.

معنی فارسی کلمه unfavourably

: معنی unfavourably به فارسی

به شکل نامساعد، به معنای برخوردی که نتیجه منفی به همراه دارد.