معنی فارسی unfocusing

B2

غیر متمرکز شدن، به وضعیتی اشاره دارد که فرد یا شیء قادر به حفظ تمرکز نیست.

The state of not being concentrated or focused.

verb
معنی(verb):

To bring out of focus.

معنی(verb):

To move the input focus away from.

مثال:

to unfocus a window

example
معنی(example):

نگاه غیر متمرکز او نشان می‌داد که در فکر غرق شده است.

مثال:

Her unfocusing gaze suggested she was lost in thought.

معنی(example):

فیلم دارای افکت‌های غیر متمرکز بود که تماشای آن را سخت می‌کرد.

مثال:

The movie had unfocusing effects that made it hard to watch.

معنی فارسی کلمه unfocusing

: معنی unfocusing به فارسی

غیر متمرکز شدن، به وضعیتی اشاره دارد که فرد یا شیء قادر به حفظ تمرکز نیست.