معنی فارسی unformulated
B1عدم فرمولبندی به معنای عدم وجود یک ساختار یا برنامه مشخص و تعریف شده برای یک موضوع یا کار است.
Not shaped or structured; lacking a specific formulation or plan.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not formulated.
example
معنی(example):
این دستور پخت فرمولی نداشت و به جزئیات بیشتری نیاز داشت.
مثال:
The recipe was unformulated and needed more details.
معنی(example):
یک برنامه غیرformulated اغلب به سردرگمی منجر میشود.
مثال:
An unformulated plan often leads to confusion.
معنی فارسی کلمه unformulated
:
عدم فرمولبندی به معنای عدم وجود یک ساختار یا برنامه مشخص و تعریف شده برای یک موضوع یا کار است.