معنی فارسی ungirded
B1بدون کمربند یا بند، به طور خاص برای شکافتن یا باز کردن فشرده بودن.
Not tied up or secured, especially referring to clothing or objects.
- verb
verb
معنی(verb):
To loosen the girdle or band of.
معنی(verb):
To unbind or unload.
example
معنی(example):
کمر بدون کمربند او را از دویدن سریع باز میداشت.
مثال:
His ungirded waist made it hard for him to run fast.
معنی(example):
شمشیر بدون کمربند به آرامی در کنار او آویزان بود.
مثال:
The ungirded sword hung loosely by his side.
معنی فارسی کلمه ungirded
:
بدون کمربند یا بند، به طور خاص برای شکافتن یا باز کردن فشرده بودن.