معنی فارسی ungroomed
B1به حالتی اشاره دارد که شخص یا مکان بهخوبی بهداشتی و مرتب نشده باشد.
Not well-kept or neat in appearance.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not groomed.
example
معنی(example):
باغ ساختمانی به نظر میرسید که بهخوبی نگهداری نشدهاست.
مثال:
The unkempt garden looked rather uninviting.
معنی(example):
موهای او بدون روغن و نامرتب بود.
مثال:
His hair was ungreased and unkempt.
معنی فارسی کلمه ungroomed
:
به حالتی اشاره دارد که شخص یا مکان بهخوبی بهداشتی و مرتب نشده باشد.