معنی فارسی unguided
B1بدون راهنما، به وضعیتی اشاره دارد که در آن هیچ هدایت و رهبری وجود ندارد.
Not directed or supervised; occurring without guidance.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not guided; without a guide.
example
معنی(example):
تور بدون راهنما در موزه به بازدیدکنندگان این امکان را میدهد که با سرعت خودشان کاوش کنند.
مثال:
The unguided tour of the museum allowed visitors to explore at their own pace.
معنی(example):
رویکرد بدون راهنما برای یادگیری میتواند به کشفهای خلاقانه منجر شود.
مثال:
An unguided approach to learning can often lead to creative discoveries.
معنی فارسی کلمه unguided
:
بدون راهنما، به وضعیتی اشاره دارد که در آن هیچ هدایت و رهبری وجود ندارد.