معنی فارسی unhood
B1برداشتن کلاهک یا پوشش، به معنای آزاد کردن یا آشکار کردن.
To remove a hood or covering from something.
- verb
verb
معنی(verb):
To remove the hood from.
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت تا کلاهک پرنده را بردارد تا دید بهتری داشته باشد.
مثال:
She decided to unhood the bird for a better view.
معنی(example):
شما باید کلاهک لنز دوربین را قبل از گرفتن عکس بردارید.
مثال:
You should unhood the camera lens before taking a photo.
معنی فارسی کلمه unhood
:
برداشتن کلاهک یا پوشش، به معنای آزاد کردن یا آشکار کردن.