معنی فارسی uniface
B1یکطرفه، اشاره به چیزی که فقط در یک طرف طراحی یا نشان داده شده است.
Having only one face or side.
- noun
noun
معنی(noun):
A prehistoric stone tool that has been flaked on one surface only.
example
معنی(example):
هنرمند یک مجسمه یکنواخت فقط از یک طرف ساخت.
مثال:
The artist created a uniface sculpture only on one side.
معنی(example):
این سکه یکنواخت است و تصویر فقط از یک طرف دیده میشود.
مثال:
This coin is uniface, showing the image only on one side.
معنی فارسی کلمه uniface
:
یکطرفه، اشاره به چیزی که فقط در یک طرف طراحی یا نشان داده شده است.