معنی فارسی unified field theory
C1نظریه میدان یکپارچه، تلاشی علمی برای ترکیب تمام نیروها و تعاملات بنیادی در یک چارچوب واحد.
A theoretical framework that attempts to unify all fundamental forces of nature.
- NOUN
example
معنی(example):
دانشمند در حال تحقیق درباره نظریه میدان یکپارچه است.
مثال:
The scientist is researching unified field theory.
معنی(example):
نظریه میدان یکپارچه به دنبال ارتباط بین تمام نیروهای بنیادی است.
مثال:
Unified field theory aims to connect all fundamental forces.
معنی فارسی کلمه unified field theory
:
نظریه میدان یکپارچه، تلاشی علمی برای ترکیب تمام نیروها و تعاملات بنیادی در یک چارچوب واحد.