معنی فارسی unimaginably

B1

به معنای به‌گونه‌ای که قابل تصور نباشد، یا بهتر از آنچه تصور می‌شود.

In a manner that cannot be imagined; extremely.

adverb
معنی(adverb):

To an extent or in a way that cannot be, or could not have been, imagined

example
معنی(example):

این پروژه در عرض یک سال به طرز غیرقابل تصوری گسترش یافت.

مثال:

The project expanded unimaginably within a year.

معنی(example):

او در روز عروسی‌اش به طرز غیرقابل تصوری خوشحال بود.

مثال:

She was unimaginably happy on her wedding day.

معنی فارسی کلمه unimaginably

: معنی unimaginably به فارسی

به معنای به‌گونه‌ای که قابل تصور نباشد، یا بهتر از آنچه تصور می‌شود.