معنی فارسی uninvoked

B1

بی‌دعوت، به معنای عدم فراخوانی یا احضار یک چیز.

Not called upon or summoned.

adjective
معنی(adjective):

Not invoked

example
معنی(example):

ترس‌های بی‌دعوت او را از ریسک‌پذیری بازداشت.

مثال:

The uninvoked fears kept him from taking risks.

معنی(example):

یادآوری‌های بی‌دعوت به طور غیرمنتظره‌ای در جلسه تجدید خاطره ظاهر شد.

مثال:

The uninvoked memories surfaced unexpectedly at the reunion.

معنی فارسی کلمه uninvoked

: معنی uninvoked به فارسی

بی‌دعوت، به معنای عدم فراخوانی یا احضار یک چیز.