معنی فارسی unionist
B2اتحادیه‌گرا، فردی که به ایدئولوژی اتحادیه‌گرایی اعتقاد دارد و از حفظ آن حمایت می‌کند.
A person who supports the concept of union, particularly in a political context.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
An advocate or supporter of unionism
معنی(noun):
A trade unionist
adjective
معنی(adjective):
(sometimes capitalised) Of or pertaining to unionism
example
معنی(example):
اتحادیه‌گرایان بر اهمیت حفظ اتحاد تاکید کردند.
مثال:
The unionist argued for the importance of remaining united.
معنی(example):
او خود را یک اتحادیه‌گرا معرفی کرد و به شدت به مزایای اتحادیه ایمان داشت.
مثال:
He identified as a unionist, believing strongly in the benefits of union.
معنی فارسی کلمه unionist
:
اتحادیه‌گرا، فردی که به ایدئولوژی اتحادیه‌گرایی اعتقاد دارد و از حفظ آن حمایت می‌کند.
