معنی فارسی uniquely

B1

به طور خاص و منحصر به فرد، به شیوه‌ای خاص که تنها یک راه است.

In a way that is unlike anyone or anything else.

adverb
معنی(adverb):

In a unique manner.

مثال:

a uniquely gifted musician

example
معنی(example):

او به طرز منحصربه‌فردی مسئله‌ای را حل کرد که هیچ‌کس دیگری نمی‌توانست.

مثال:

She uniquely solved the problem that no one else could.

معنی(example):

هنرمند به طرز منحصربه‌فردی احساسات را در نقاشی‌هایش ابراز می‌کند.

مثال:

The artist uniquely expresses emotions in her paintings.

معنی فارسی کلمه uniquely

: معنی uniquely به فارسی

به طور خاص و منحصر به فرد، به شیوه‌ای خاص که تنها یک راه است.