معنی فارسی unit.
B1یک قسمت یا مؤلفه اساسی که میتواند به عنوان یک کل در نظر گرفته شود.
An individual or group considered as a single entity in a specific context.
- NOUN
example
معنی(example):
هر unit در دوره موضوعات مختلفی را پوشش میدهد.
مثال:
Each unit in the course covers different topics.
معنی(example):
سیستم متریک برای اندازهگیری طول و وزن از unit استفاده میکند.
مثال:
The metric system uses unit measurements for length and weight.
معنی فارسی کلمه unit.
:
یک قسمت یا مؤلفه اساسی که میتواند به عنوان یک کل در نظر گرفته شود.