معنی فارسی univalents
B2یونیوالنتها یا عناصر منوالی، عناصری هستند که تنها یک الکترون برای برقراری ارتباط با عوامل دیگر دارند.
Chemical species that have a valency of one, forming bonds with other species with a one-to-one ratio.
- noun
noun
معنی(noun):
Any univalent chromosome.
example
معنی(example):
یونیوالنتها عناصری هستند که والانس یک دارند.
مثال:
Univalents are elements that have a valency of one.
معنی(example):
در شیمی، سدیم نمونهای از یک یون یونیوالنت است.
مثال:
In chemistry, sodium is an example of a univalent ion.
معنی فارسی کلمه univalents
:
یونیوالنتها یا عناصر منوالی، عناصری هستند که تنها یک الکترون برای برقراری ارتباط با عوامل دیگر دارند.