معنی فارسی unknows

B2

چیزهایی که ناشناخته هستند و درباره آن‌ها اطلاعات یا دانش کاملی وجود ندارد.

Things that are not known or understood.

verb
معنی(verb):

To undo the process of knowing, to lose knowledge of something.

example
معنی(example):

ناشناخته ها در مورد آزمایش دانشمندان را نگران کرد.

مثال:

The unknows about the experiment worried the scientists.

معنی(example):

ناشناخته‌های بسیاری در زندگی وجود دارد که باید بپذیریم.

مثال:

There are many unknows in life that we must accept.

معنی فارسی کلمه unknows

: معنی unknows به فارسی

چیزهایی که ناشناخته هستند و درباره آن‌ها اطلاعات یا دانش کاملی وجود ندارد.