معنی فارسی unladylike
B2رفتاری یا ظاهری که با انتظارات سنتی از خانمها همخوانی ندارد.
Behaving in a way that is considered inappropriate for a woman.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not ladylike; ill-mannered.
example
معنی(example):
او در رویداد رسمی لباسی نامناسب برای یک خانم پوشیده بود.
مثال:
She wore an unladylike outfit to the formal event.
معنی(example):
رفتار او در میهمانی به عنوان نامناسب برای یک خانم شمرده شد.
مثال:
His behavior was considered unladylike at the dinner.
معنی فارسی کلمه unladylike
:
رفتاری یا ظاهری که با انتظارات سنتی از خانمها همخوانی ندارد.