معنی فارسی unleavened

B1

بدون خمیر مایه، اصطلاحی که به نوعی نان اشاره دارد که در آن از خمیر مایه استفاده نمی‌شود.

Referring to bread made without leavening agents, typically flat and dense.

adjective
معنی(adjective):

Without any yeast or other raising agent

مثال:

They were eating unleavened bread.

example
معنی(example):

آن‌ها نان بدون خمیر مایه را در طول مراسم سرو کردند.

مثال:

They served unleavened bread during the ceremony.

معنی(example):

خمیر بدون خمیر مایه برای تهیه برخی از انواع نان‌های سنتی استفاده می‌شود.

مثال:

Unleavened dough is used for making certain types of traditional bread.

معنی فارسی کلمه unleavened

: معنی unleavened به فارسی

بدون خمیر مایه، اصطلاحی که به نوعی نان اشاره دارد که در آن از خمیر مایه استفاده نمی‌شود.