معنی فارسی unliquidated
B2بدون تصفیه، به گونهای اشاره دارد که یک وضعیت مالی هنوز به اتمام نرسیده یا تسویه نشده است.
Not settled or resolved; typically referring to debts or claims that are still outstanding.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not liquidated; unascertained.
example
معنی(example):
بدهی بدون تصفیه همچنان دغدغهای برای شرکت است.
مثال:
The unliquidated debt remains a concern for the company.
معنی(example):
بسیاری از ادعاهای بدون تصفیه ثبت شدهاند و منتظر بررسی هستند.
مثال:
Many unliquidated claims were filed waiting for review.
معنی فارسی کلمه unliquidated
:
بدون تصفیه، به گونهای اشاره دارد که یک وضعیت مالی هنوز به اتمام نرسیده یا تسویه نشده است.