معنی فارسی unmonitored

B1

بدون نظارت، به معنای عدم کنترل یا نظارت بر عملکردها و فعالیت‌ها.

Not observed or supervised.

adjective
معنی(adjective):

Not monitored; unwatched

example
معنی(example):

دانش‌آموزان در یک محیط بدون نظارت بر پروژه‌های خود کار کردند.

مثال:

The students worked on their projects in an unmonitored environment.

معنی(example):

دوربین‌های نظارتی خاموش بودند و منطقه بدون نظارت باقی ماند.

مثال:

The surveillance cameras were turned off, leaving the area unmonitored.

معنی فارسی کلمه unmonitored

: معنی unmonitored به فارسی

بدون نظارت، به معنای عدم کنترل یا نظارت بر عملکردها و فعالیت‌ها.