معنی فارسی unorthodoxies

B2

عدم نگرش‌های غیرمعمول، روش‌ها یا فکرهایی که از هنجارهای رایج فاصله دارند.

Practices or beliefs that deviate from what is commonly accepted.

noun
معنی(noun):

Lack of orthodoxy; the quality or state of being unorthodox

example
معنی(example):

عدم نگرش‌های غیرمتعارف او در روش‌های تدریس، دانش‌آموزانش را شگفت‌زده کرد.

مثال:

His unorthodoxies in teaching methods surprised his students.

معنی(example):

عدم نگرش‌های غیرمتعارف هنرمند باعث شد اثرش متمایز شود.

مثال:

The artist's unorthodoxies made their work stand out.

معنی فارسی کلمه unorthodoxies

: معنی unorthodoxies به فارسی

عدم نگرش‌های غیرمعمول، روش‌ها یا فکرهایی که از هنجارهای رایج فاصله دارند.