معنی فارسی unpeopling

B1

فرایندی که در آن جمعیت یک منطقه به طور چشمگیری کاهش می‌یابد.

The process by which a population of an area decreases significantly.

verb
معنی(verb):

To deprive of inhabitants; to depopulate.

example
معنی(example):

ناپدیدسازی انسان‌ها در این منطقه باعث کاهش سریع آن شد.

مثال:

The unpeopling of the area led to its rapid decline.

معنی(example):

ناپدیدسازی انسان‌ها می‌تواند به علت جنگ یا بلایای طبیعی رخ دهد.

مثال:

Unpeopling can happen due to war or natural disasters.

معنی فارسی کلمه unpeopling

: معنی unpeopling به فارسی

فرایندی که در آن جمعیت یک منطقه به طور چشمگیری کاهش می‌یابد.