معنی فارسی unplayed

B1

برگزار نشده، به وضعیتی اشاره دارد که هیچ بازی یا قطعه هنری اجرا نشده است.

Not played; refers to games or performances that have not occurred.

adjective
معنی(adjective):

Not played.

example
معنی(example):

بازی به دلیل تداخل‌های زمان‌بندی برگزار نشد.

مثال:

The game remained unplayed due to scheduling conflicts.

معنی(example):

سه دور از مسابقات برگزار نشد.

مثال:

Three rounds of the tournament were left unplayed.

معنی فارسی کلمه unplayed

: معنی unplayed به فارسی

برگزار نشده، به وضعیتی اشاره دارد که هیچ بازی یا قطعه هنری اجرا نشده است.