معنی فارسی unpreserved
B1غیر نگهداری شده، به چیزی که به صورت طبیعی و بدون مواد نگهدارنده استفاده میشود اشاره دارد.
Not treated with preservatives; capable of spoiling easily.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not preserved
example
معنی(example):
میوه تازه و بدون نگهداری بود و سریعاً فاسد شد.
مثال:
The fruit was unpreserved and spoiled quickly.
معنی(example):
غذای بدون نگهداری میتواند خطرناک باشد.
مثال:
Unpreserved food can be dangerous to eat.
معنی فارسی کلمه unpreserved
:
غیر نگهداری شده، به چیزی که به صورت طبیعی و بدون مواد نگهدارنده استفاده میشود اشاره دارد.