معنی فارسی unredressed
B1بیپاسخ به معنای عدم رسیدگی به مسائل یا مشکلات مطرح شده است.
Not addressed or rectified.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not redressed.
example
معنی(example):
شکایتها برای مدت طولانی بیپاسخ ماندند.
مثال:
The complaints remained unredressed for a long time.
معنی(example):
او احساس میکرد که نارضایتیهایش بیجواب ماندهاند.
مثال:
He felt that his grievances were unredressed.
معنی فارسی کلمه unredressed
:
بیپاسخ به معنای عدم رسیدگی به مسائل یا مشکلات مطرح شده است.