معنی فارسی unreeve

B1

از چند دوری که دور چیزی وجود دارد، رها کردن یا آزاد کردن آن.

To remove a rope or line from a block or pulley.

verb
معنی(verb):

To withdraw or take out, as for example a rope from a block.

example
معنی(example):

او باید طناب را از قرقره‌ها جدا می‌کرد.

مثال:

He had to unreeve the rope from the pulleys.

معنی(example):

برای تعمیر بادبان، باید دقیقاً طناب‌ها را جدا کنید.

مثال:

To fix the sail, you must unreeve the lines carefully.

معنی فارسی کلمه unreeve

: معنی unreeve به فارسی

از چند دوری که دور چیزی وجود دارد، رها کردن یا آزاد کردن آن.