معنی فارسی unrevealed
B1چیزی که هنوز نشان داده یا افشا نشده است.
Not made known or disclosed.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not revealed; hidden; secret.
example
معنی(example):
در این داستان اسرار زیادی وجود دارد که فاش نشدهاند.
مثال:
There are many unrevealed secrets in the story.
معنی(example):
یافتههای فاشنشده تحقیق همه را شگفتزده کرد.
مثال:
The unrevealed findings of the research surprised everyone.
معنی فارسی کلمه unrevealed
:
چیزی که هنوز نشان داده یا افشا نشده است.